تا قرن نوزدهم، هر دو کفش یکسان بودند، نه برای پای راست یا چپ.
کفش پس از مدتی پوشیدن به تدریج شروع به جا افتادن مناسب روی پا می کند.
در اوایل قرون وسطی (که به آن قرون تاریکی نیز میگویند) کفشهای بسیار ساده و موکاسینمانند اغلب با تکهای از چرم ساخته میشدند که بریده میشد، تا میشد و به پا میچسبید.
در قرون وسطی و اواخر زمانی که ایدهها و فناوریهای جدید امکان ورود نوع جدیدی از خلاقیت را در تولید کفش (و همچنین پوشاک) فراهم کرد، ایده مد به عنوان یک سبک و طراحی متمایز که جایگاهی را به مردم منتقل میکند، نبود پوشنده ظاهر شد.
اولین مازاد بر مد کفش پوما زنانه واقعی در اواخر دهه 1100 ظاهر شد.
انگشتان بلند و نوک تیز برای مدت کوتاهی محبوبیت پیدا کردند، از بین رفتند، سپس در دهه 1300 با پولن به شکلی عظیم بازگشتند. محدود به نخبگان، سبک های فانتزی، انگشتان نوک تیز، و مواد گران قیمت باعث اندوه کلیسا به دلیل بی حیا بودن زیاده روی شد.
با افزایش ثروت طبقه بازرگانان، اشراف می خواستند از موقعیت آنها محافظت کنند.
قوانین اجباری که انواع لباسهایی را که افراد میتوانستند بسته به جایگاهشان بپوشند، محدود میکردند، برای جلوگیری از تقلید بورژوازی تازهکار از طبقه نخبگان به تصویب رسید.
محدودیت هایی در طول پنجه کفش اعمال شد و طول آن را با توجه به درآمد و موقعیت پوشنده در جامعه محدود کرد.
در پایان قرن پانزدهم، پنجه نوک تیز جای خود را به کفشی پهنتر به نام نوک شاخ یا پای خرس داد.
عرض نیز با توجه به وضعیت پوشنده محدود شد.
یونانیان باستان نوعی صندل پلت فرمی را معرفی کردند که بازیگران در نمایشنامه می پوشیدند. کفش های چوب پنبه ای اهمیت شخصیت را بسته به قد کفش نشان می داد.
بعدها، زنان ونیزی در قرن پانزدهم برای نشان دادن وضعیت خود، قاطرهای پاشنه دار (کفش های لغزنده) یا چوپین می پوشیدند.
بهترين كفش ها با كارهاي چاقو و پانچ تزئين شده بودند و خشم كليسا را برانگيختند.